ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آبرو و نیک نامی:ناموس
ابله:کانا
اثر بالزاک:پسر عمو پونس
اثر پا:رد
از ایالات آمریکا:جورجیا
از ایالات آمریکا:رودایلند
از بالا به زیر نگریستن:اشراف
از بی ادبان ادب آموخت:لقمان
از روی اجبار:ضرورتا
از روی نوبت:نوبتی
از سوره ها:جن
از مزه ها:شور
انجام دادنش واجب است:لازم الجرا
اکنون:حالیا
با رعایت نوبت:نوبتی
با زحمت تجربه کسب کردن:استخوان خرد کردن
بازیگر فیلم"آقای رابرتز":هنری فاندا
بزرگ:گت
به جوش آوردن مایع:جوشاندن
بی شرم:پر رو
بیماری پشه انوفل:مالاریا
بیکاره:لش
پاسخ محکم:تو دهنی
پایتخت آلمان:برلین
پایتخت ژاپن:توکیو
پراکندگی:شت
پرهیزکار:تقی
پوزش خواستن:عذر
پیامبر صبور:ایوب
تازه:نو
تخمینا:کما بیش
ترحم را بر می انگیزد:رقت انگیز
تن و پیکر:بدن
تند و افراطی:دو آتیشه
تولید کردن:بار آوردن
جاده ساخته و پرداخته:شوسه
جای پر خطر:نا امن
چوب خوشبو:ند
چکیدن آب:رش
حر:آزاده
حرف نفی عرب:نه
حمال:باربر
خرد کردن با دندان:جویدن
خطاب بی ادبانه:هی
خیک:مشک
در مثل سلامتی می آورد:سلام
درمان کردن:مداوا
دستپاچه شدن:هول شدن
دقیق:تیزبین
دل و جگر می فروشد:چگرکی
دید و نظر:نگاه
دیروز:دی
رنگ زرد روشن:لیمویی
رود جنوب غربی ایران:مارون
ریزه آتش:جرقه
زیرک:رند
ساکت:خاموش
سرزنش شده:مذموم
شخص:کس
شهر اصفهان:نایین
شهرآورد:دربی
شهری در ایتالیا:بولونیا
طالع و اقبال:بخت
علم و هنر اداره کردن:مدیریت
غارت و چپاول:تاراج
فلز مادر:آهن
فهرست:نمایه
قابل دوام:ماندنی
قوه حافظه:یاده
گرفتگی زبان:تاتا
گرم و سوزان:حار
گل سرخ:رز
گیج و حیران:واج
لاف زدن:لاییدن
لباس اتاق عمل:گان
ماحصل ها:نتایج
ماده ای خوشبو:عنبر
مظهر لاغری:نی
مملکت بیگانه:خارج
میانه بد دو نفر:شکراب
نازایی:عقم
نبرد کردن:جدال
نشانه مفعولی:را
نشانه ها:آیات
نقل مکان کردن:جا به جا شدن
نوعی حربه دسته دار:دهره
نوعی نوشابه:لیموناد
نویسنده"یکلیا و تنهایی او":تقیم درسی
نکات ریز:جزییات
نیک:خوب
وسیله انتقال مایعات:لوله
کار برقکار:سیم کشی
کار ناخن:خاراندن
کج و خمیده:مورب
کلمه وارد شده از زبانی دیگر:دخیل
کمک:یاری
کوششکسعی
یاری دهنده:ممد