ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بت:صنم
باب:در
نوبی کاری:شیفت
از خزندگان:سوسمار
طاقت:یارایی
اهل کشوری بودن:ملیت
یاد کننده:ذاکر
گداختن:ذوب کردن
شتابان تاختن:دویدن
پایتخت مالت:والتا
بلند:رسا
پیشرو سپاه:طلایه دار
از ایالات امریکا:کلرادو
ورم کردن:آماسیدن
ماده بیهوش کننده:کلروفوم
شیوه:اسلوب
عصب بزرگ:سیاتیک
کنایه از فتنه به پا کردن:اتش افروختن
ظروف رویین می سازد:رویگر
سروری:ریاست
جلاد:میرغضب
نشانه مفعولی:را
کمان:قوس
گروه ورزشی:تیم
کشور آفریقایی:مالی
نمد زین اسب:ادرم
باز گرداندن تندرستی:توان بخشی
سختی و صلابت:شدت
سنگ معدنی گرانبها:یاقوت
یونجه:قت
همنشین:ندیم
دور از هم:جدا
نمو:رویش
گیتی و آنچه در آن است:کون و مکان
شهر مرکزی:نراق
پادشاه مصری:فرعون
بلندی:اوج
پیاپی شدن:ترادف
شرکت سازنده کنسول بازی:سگا
آفریننده جهان:خدا
از ماشین های راه سازی:غلتک
از مصالح ساختمانی:آجر
طاقچه:رف
رودی در سیبری:لنا
کلمه شگفتی:وخ
ده هزار متر مربع:هکتار
خشنود نیست:ناراضی
شاعر پارسی گوی هندوستان:امیرخسرو دهلوی
ناپدری:راب
آلت نخ ریسی:دوک
استارت قدیمی:هندل
رشته:تار
شگفتی:عجب
نوعی خرچنگ خوراکی:میگو
ورزش رزمی کره ای:تکواندو
مکار:حیله گر
مست:مخمور
گذشته:پیشین
کلمه درد:اوخ
کشور اروپایی:سوید
حج گذار:حاتم
گریه سوزناک:زاری
از پوشاک:کت
ترسیدن و گریختن:رمیدن
دستگاه فتوکپی:زیراکس
ریختن آب:صب
در کفش برخی است:ریگ
حرف درد:اخ
آشکار:هویدا
شهر کرمان:راور
واکسن:مایه
به هم رسیدن:وصال
گناه:سبیه
شغلش نوشتن است:نویسنده
نصف هر چیز:نیمه
مشهور:نام آور
فراهم امده:برهم
طبیب:پزشک
از چاشنی ها:سس
زکام:گریپ
وام ها:دیون
نا جوانمرد:لامروت
از تقسیمات ارتشی:یگان
ویراستن:ادیت
مظهر پلیدی:دیو
به تماشا گذاشتن:نمایش
واحد پول عربستان:ریال
افراد:نفرات
مجوز ورود به کشور دیگر:ویزا
بیزار گشتن:زده شدن
شباهت:همانندی
سالک:رهرو
برگ برنده:آس
سوا:جدا
پیروان:امم
جزا:کیفر
قعر جهنم:درک
فرزند:ولد
از ماه های سریانی:اب
پرحرف:وراج
سبزی خورد کردنی:تره
دوشاب:مت
واقعه:رویداد
صد متر مربع:ار
باد:ورم
مستبد:دیکتاتور
به هم مانند بودن:تشابه