ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آب بینی:فین
آری:بلی
آزمایش کردن لباس:پرو
آزمندی:شح
آقای اسپانیایی:لی
اثر آندره ژید:مائده های زمینی
اثر محمدعلی جمال زاده:اندکاش نایی با حافظ
از آتش زنه ها:فندک
اسبی که سفید باشد:هدنگ
استارت قدیمی:هندل
افراد:نفرات
امانت و ودیعه:سپرده
اندوه:غم
ایستگاه قطار:گار
باریک بینی:دقت
بدنه:تنه
بسیار فتنه جو:فتان
به جا آوردن پیمان:وفا
به طور مجزا:جداگانه
بیم و پروا:باک
پارچه معیوب:زده
پایین:زیر
پرحرفی کردن:چک و چانه زدن
پسوند سازنده قید از صفت:انه
پشت:ورا
پیغمبر:نبی
تا آنجا که و به میزانی که:حتی
تعفن:گندیدگی
تکان و جنبش:سک
تیر انداختن:رمی
تیرگی چشم:تم
تیزهوشی:ذکاوت
ثروتمندان:اغنیا
جد:نیا
جنازه:نعش
جنس و نوعی ظرف:چینی
جنگجو:جنگاور
چرک و عفونت:ریم
حرف همراهی:با
حس بویایی:شامه
دانش اموختن:تعلم
درمان با مهندسی ژنتیک:ژن درمانی
دست نخورده:بکر
دشمنی:ضدیت
رشته و نخ:تار
روحانی زرتشتی:مغ
رود مهم پاکستان:سند
زلال:صاف
سخن زیر لب:ژک
سخن موزون:شعر
سروده های زردشت:گات
سمبل:نماد
سنگ عصاری:غن
شجاعت:دلیری
شمشیر:تیغ
شکایت:گله
صد سال:قرن
طرز و روش:شیوه
عادت و خوی:داب
عالی و برتر:تاپ
عدد مهندسی:پی
عزیز:گرامی
عقل:خرد
عنوانی در ارتش آمریکا:ژنرال
غذای صبح:صبحانه
غنیمت شمرده شده:مغتنم
فدراسیون فوتبال:فیفا
فرانسه قدیم:گل
فرزند:جگرگوشه
فرهنگستان:آکادمی
گرفتار:اسیر
گمان بردن:ظن
گوارا:هنی
لذت بردن:حظ
مانند شده:مشبه
مبتلا سازنده:گریبان گیر
مجلس بزرگان:سنا
مداد نوکی:اتود
مدعی شدن:ادعا
مرغابی:اردک
موجود:کاین
مورد اتهام:ظنین
نابود کننده:مهلک
ناچیز و بی قدر:پیش پا افتاده
نار:آتش
نام عمومی کشورهای غربی:فرنگ
نرمی و ناپایداری:سستی
نظرات انتخاباتی:آرا
نماد استقامت:کوه
نیرو و قدرت:قوه
هواپیما:طیاره
واحد مایعات:لیتر
ورزش آبی:شنا
وسیله ریختن مایع در ظرف در تنگ:قیف
ویتامین انعقاد خون:کا
کنایه از فتنه به پا کردن:آتش افروختن
کودک پدر مرده:یتیم
یار مت:پت
یار مهره:پیچ