ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آرامش دهنده دل:دل آرام
آزمندی:شح
آسیب:لطمه
ابر نزدیک زمین:مه
اثر حسینقلی مستعان:شهر آشوب
اثر حسینقلی مستعان:قصه انسانیت
اثر رضا امیرخانی:مناو
اثر گراهام گرین:جان کلام
اثر مارسل پروست:طرف گرمانت
از ایالات آمریکا:کنتاکی
از پیامبران:ادریس
اسب ترکی:ات
اسم ترکی:اد
امر از رفتن:رو
اندوهگین شدن:افسردن
اکسید کلسیم:آهک
بانگ و اواز:صدا
به اتفاق:باهم
به جا آوردن:ادا
به دنیا آوردن:زا
بوزینه:میمون
بین:لا
پارچه سوراخ سوراخ:تور
پارچه معیوب:زده
پاکی:قدس
پدر سام در شاهنامه:نریمان
پیوسته و متفق:متحد
ترس و هراس:بیم
ترمز چهارپا:هش
تصدیق انگلیسی:یس
تیر پیکاندار:یب
جاده راه آهن:ریل
جای بازگشت:ماب
جغد:بوف
جوانمردی:مروت
جوجه تیغی:راورا
چسبنده:دج
حرف ندا:یا
حق دلالی:کمیسیون
خماندن:تاب دادن
خو گرفتن:انس
خوش قدم:صاحب قدم
داخل:درون
دزد:لص
دهل:کوس
دیروز:دی
دیه:خونبها
دیوانگی:جنون
رد شده:مردود
رود آسیای میانه:سیر دریا
ریاکار:سالوس
زیبا و خوشگل:ظریف
زیر نظر گرفتن ستارگان:رصد
سایه:نش
سه کیلوگرم:من
شکستگی خفیف:ترک
شیمی پدیده های حیاتی:بیوشیمی
صفت چای داغ:لبسوز
طفیلی:سربار
عالم وهم و خیال:هپروت
عظمت:کبریا
فتنه و فساد:آشوب
فلز سرچشمه:مس
قدیمی ترین پهلوان زورخانه:پیشکسوت
قرار دادن:نهادن
قسمتی از سازمان نیروی انتظامی:کلانتری
قعر جهنم:درک
گنجه لباس:کمد
مامور اجرای وصیت:وصی
مایعات به کسی خوراندن:نوشاندن
مجازات کردن به قصد تادیب:ادب کردن
مدح:ثنا
مرتب و آماده:بسامان
مرطوب:خیس
مکافات و پاداش:جزا
میل و آرزو:هوس
ناپدید شدن:غیب شدن
نامتوازن کار کردن موتور:ریپ زدن
نشانه مفعولی:را
نفیس:گرانبها
نقشه کاری را کشیدن:طرح کردن
نوشتن:ثبت
نوعی رقص ایرانی:باباکرم
نوعی ماهی بی فلس:قباد
نوعی کفش:گیوه
نی میان تهی:نال
وسیله بالا رفتن:نردبان
کارگردان "موش ها و آدم ها":لوییس مایلستون
کالاهای ارسالی به کشور دیگر:صادرات
کرشمه:ناز
کشور آسیایی:لائوس
کشیش:قس
کوچکترین مقدار کمیت فیزیکی:کوانتوم