ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آب دیده:اشک
آرواره:فک
آزاده:حر
آیاتی که در مدینه نازل شده:مدنی
اتاق تعویض لباس:رختکن
اثر فتح الله بی نیاز:علیا حضرت فرنگیس
اثر ماکسیم گورکی:یک اعتراف
اثر یان فلمینگ:تندر بال
ادراک:حس
از سوره ها:قیامه
از غلات:ذرت
از نیروهای ارتش:هوایی
استارت قدیم:هندل
اصل چیزی:قوام
افسوس و دریغ:حیف
اقامت گاه تابستانی:ییلاق
امکان اتفاق در اینده نزدیک:قریب الوقوع
اهل قاره کهن:آسیایی
بانگ و آواز:ندا
بدون مشکل:بلامانع
بزرگوار و مورد احترام:محترم
به دنیا اوردن:زا
بیماری:دا
پاروی قایقران:فه
پایان:نهایت
پایتخت کامرون:یایونده
پایتخت کره جنوبی:سئول
پرچم:درفش
پوشش لحاف و تشک:ملافه
تصدیق روسی:دا
جانور:حیوان
جای ایستادن پیش نماز:محراب
جوانی:فتا
جوجه تیغی:راورا
چه بهتر:فبها
چهارپایان را نعل می کنند:نعل بند
چوب خوشبو:ند
حرف درد:آخ
خالص:قح
خرامیده:فره
خرج:هزینه
خط کش مهندسی:تی
دانا:فهمیده
درست دانستن:تایید
دلیری و بی آبرویی:گستاخی
دوست و همدم:یار
دوندگی:خت
ذکر و دعا:ورد
راه راست یافته:راشد
رویت نشده:نادیده
سارق:دزد
ساز ضربی:دف
سخنی از روی طعنه و شوخی:متلک
سرگردان:ویلان
شاهد:گواه
شهر خراسان شمالی:درق
شهر عربستان:جده
شهر فرانسه:رن
شهر مازندران:تنکابن
شهر هند:حیدرآباد
شوفر:راننده
شکاف و رخنه:جر
شیر:حیدر
صاحب سود:ذینفع
طاقت:تاب
عدد منفی:نه
عظیم الجثه:یغر
فال نیک:شگون
فرش مالیدنی:نمد
قسمت و بهره:پخش
گوارا:هنی
لباس شنا:مایو
لشگر:جند
مایع خوشبو کننده:ادکلن
محل نظافت:حمام
معاون دادستان:دادیار
ملخ دریایی:قمرون
منفذی که آب از آن نفوذ کند:آب دزد
مهربانی و شفقت:نوازش
نژاد و ریشه:اصل
نسل:سلاله
نظر دوختن:رصد
نظرات:آرا
نظیر و مانند:همتا
نوشته پست کردنی:نامه
نوعی تزریق:عضلانی
نوعی حلوا:لو
نوعی طبل کوچک دوتایی:نقاره
نوعی کبوتر:یاهو
نویسنده نامه های آسیای من:آلفونس دوده
کجاوه:تخت روان
کشور اروپایی:ایرلند
کشور اروپایی:لهستان
کشور توانگری:غنا
کلمه افسوس:آه
کوبیدن:دق
یاری دهنده:ممد
یک چشم بر هم زن:طرفه العین
یک دفعه:یک بار