ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آب بینی:فین
آتش عرب:نار
اتشگیره:خف
آسمان:سما
آقای اسپانیایی:دن
اثر بالزاک:سزار بیروتو
اثر چربی:لک
از عناصر اربعه:باد
از محله های تهران:ونک
از کار بد ننگ ندارد:بی عار
امتیازات:مزایا
انبوه خلق:توده
انگبین:عسل
بازیگر فیلم"گاو":عزت الله انتظامی
بالا امدن آب دریا:مد
بدون اندیشه سخن گفتن:بدیهه
بدین معنی:یعنی
برنا:جوان
بستر:بالین
بسیار و بیش از اندازه:بسی
به آرامی:یواشکی
به اندازه بودن:کفایت کردن
به بند کشیدن:اسر
به دست اوردن:کسب
بی سواد:امی
بیننده:نظاره
پرهیزکاری:زهد
پروردن:تربیت
پیر و سالخورده:مسن
تاب و توان:نا
ترساندن:ارعاب
تعجب خانمانه:وا
تمام:همه
توجه:التفات
چنگ زدن:تمسک
چهره:سیما
حیران و مبهوت:هاج
خدای درویش:هو
خصومت:عداوت
در میان و در بین:فیما بین
درون دهان:بچ
دستبند:یاره
دوستان:یاران
روبرو:رویاروی
روح:روان
روحانی زرتشتی:مغ
رویکرد:رهیافت
زبان عمده خاورمیانه:عربی
زندان:هلفدونی
زیور و زینت:پیرایه
سپیدار:پد
ستون بدن:پا
سردرد:سرسام
سند:مدرک
سیر گردانیدن:اشباع
شرکت سیب گاز زده:اپل
شهر تهران:ورامین
شهر فارس:بوانات
شهر مازندران:نکا
شوخی احمقانه:خرکی
شکل و صورت:هییت
شیره درخت بلوط:مازو
صمغ ساقه گون:کتیرا
عدد فوتبالی: اا
علائم نوشتاری زبان:الفبا
عهد:زمانه
عید ویتنامی ها:تت
غربال:الک
غرور و تکبر:فیس
غول:هیولا
فرو خورنده خشم:کاظم
فریاد:غریو
قدرت و نیروی مقاومت:تاب و توان
قطعه ای نازک از گوشت گاو:بیفتک
قهوه خانه اداره می کند:قهوه چی
قوت لایموت:نان
قوم ایرانی:پارس
گل سرخ:رز
گمان بردن:ظن
گوارش:هضم
گودال:آبکند
ماهی کنسروی:تن
مایع خوشوب کننده:ادکلن
مخالف:ضد
مطابقت داشتن:برابری کردن
مظهر لاغری:نی
نادان:کانا
نام کلی املاح اسید نیتریک:نیترات
نسل پنجم:ندیده
نظرات انتخاباتی:آرا
نمایش تلویزیونی:شو
نه مایع و نه جامد:ویولو
نوعی موشک انداز کوچک:آرپیجی
کارگردان "منتهن":وودی آلن
کناره و حاشیه:دامنه
کنف کردن کسی:ضایع کردن
کوفتن:زدن
یکی پس از دیگری:یکی یکی