ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آتش:آذر
آخرین:فینال
آدمی:بشر
آرام و بدون دغدغه:ریلکس
آشکار کردن:کشف
آن سان که پیداست
ابزار مکانیک:آچار
ابزار نوشتن:قلم
از پیامبران:زکریا
از غلات:گندم
از نت ها:فا
الفبای موسیقی:نت
اما:لیک
بحر:زو
بدهکار:مقروض
بدی سرانجام:وبال
بلندی قامت:قد
بندگی ها:طاعات
به هم خوردن:تلاطم
بیرون کردن:راندن
پاکیزه:طاهر
پرده داری کردن:سدانت
پرستار کودک:دده
پرستش:یشت
پسوند مالکیت:مند
تازه:نو
تقطیع کردن حروف:هجا
جایز:روا
جدا از هم:سوا
جوان:فتی
چین و شکن:یرا
حافظه:یاد
حرف تردید:یا
حرف نهم یونانی:یتا
خاطرخواه:دوست دار
خسته نباشید:خدا قوت
خشکی:بر
خصومت:مجادله
خطا:سهو
در نوردیدن:طی
در هم شدگی نخ و ریسمان:گره
دلداده مجنون:لیلی
دلیری:شهامت
رفتار و حرکات شخص:ژست
رفیق مشهدی:یره
رنگ خزان:زرد
روزانه:یومیه
ز .. کژی زاید و کاستی:سستی
زبان باز:لفاظ
زراعت:کشت
زیرکی:هوش
سپیدی صبح:فجر
سخن بیهوده:هذر
سرگشتگی:حیرت
سیلی:تس
شام:عشا
شب طولانی:یلدا
شتر عرب:جمل
شهر جشنواره:کن
شهر خوزستان:دزفول
شهر خوزستان:هویزه
شیوه و روش:قاعده
صافی و گوارایی:زلالی
صفحه نمایش:سن
صدای پشه:وز
ضربه ای به صورت:سیلی
طاقچه:رف
عدد فوتبالی:اا
عدد یک رقمی:هشت
عزیز عرب:ام
عقاب:دال
علامت جمع فارسی:ها
عنوانی در ارتش:ژنرال
غلط و خطا:سقط
فراوان:زیاد
فروتنی:خضوع
فوتبالیست اسپانیایی:ایسکو
قاعده و روش:روال
قدرت و عظمت:جبروت
قصد کردن:همت
قورباغه درختی:وک
گام:قدم
گرد آمده:فراهم
گودال:لان
گیسوی معشوق:زلفین
لایحه ها:لوایح
لبه تیغ:یلمان
ماچ:بوس
مخلوط کن:میکسر
مدن:شهر
مقام و ارزش:ارج
موافق و برابر:مطابق
مکر و فریب:کید
میانه بد بین دو نفر:شکرآب
نت میانی:لا
نتیجه:ثمره
ندا کننده:جارچی
نسبت همسران دو برادر:جاری
نمایان:پدیدار
نهر:رود
نوعی حشره کش قدیمی:ددت
نیرومند:قوی
همان دم:انا
هنرپیشه نقش کمدی:کمدین
واحد سطح:آر
وجود دارد:هست
کارگردان فیلم های "راکی":جان جیا ویلدسن
کشتزار:لته
کشورها:ملل
کوبیدن:نقر
کوچکتر:که
یادبود:یادگاری