آراد کننده:محرر
آزمندی:شه
آشفته و پریشان:افشان
از اصطلاحات فوتبالی:پنالتی
اسب ترکی:آت
اسلوب:روال
اسیر:بندی
اکسید کلسیم:آهک
ای دل:دلا
بازیگر سریال خوش نشین ها:حدیثه تهرانی ادامه مطلب ...
آب جاور:یخ
آب دهان:خرو
اداره آگاهی قدیم:تامینات
اکنون:الان
با:مع
برگ برنده:آس
بسیار خوب:باشه
پراکندن:نشر
پیش چشم»نصب العین
توانگری و ثروت:مکنت ادامه مطلب ...
آب منجمد:یخ
آگاه:واقف
ادراک:حس
از رسانه های جمعی:رادیو
از شرکت های اینترنتی:یاهو
از لبنیات:پنیر
بخشی از اوستا:یسنا
بهشت:جنت
پهلوان یونان باستان:هرکول
پیشین تر:اقدم ادامه مطلب ...
آب ترکی:سو
آشکار:بدیهی
آماده:سازور
اثر استاین بک:روزگاری جنگ بود
اثر دافنه دو موریه:ربکا
از اقوام جنوبی ایران:بلوچ
از قطعات کامپیوتر:رم
اسید نیتریک:تیزاب
اعدام نظامی:تیر باران
ایالت بستنی یخی:آلاسکا ادامه مطلب ...
اثر پیکاسو:گرنیکا
اثر چخوف:نشان شیر و خورشید
از غلات:جو
امیدوار:راجی
بانگ و صدا:طنین
بخل:شح
بدی:شر
بسیار اندوهگین:خونین جگر
به پایان رساندن:ختم
بی مانند:بیتا ادامه مطلب ...
آراستن:تعبیه
آلیاژ مس و نیکل:مونل
آهکی:مکلس
اثر چربی:لک
از حروف مقطعه قرآن:طه
از حروف یونانی:تتا
اما:ولی
امر به یافتن:یاب
امروز عرب:الیوم
انر وارونه:رنا ادامه مطلب ...
آدم کش:قاتل
آذرخش:برق
آغاز:ابتدا
آینده:آتیه
از اعمال ریاضی:جمع
الفت:انس
امارت:بنا
امتداد یافته:ممتد
بافنده:نساج
بلیغ:رسا ادامه مطلب ...
آب دیدگان:اشک
آباد و برقرار:دایر
آلوی کوهی:نلک
ابزار نجاری:اره
اجرای کاری از جانب کسی:وکالت
ادب آموختن:تادب
از توابع مثلثاتی:تانژانت
از درندگان:ببر
باد برین:صبا
برگ درخت:رق ادامه مطلب ...
آب ویرانگر:سیلاب
آدم کش:قاتل
آشکار کننده:مبین
ابزار جنگی قدیمی:گرز
اثر و نشان:رد
از حروف یونانی:بتا
از رنگ ها:آبی ها
ار ورزش های زمستانی:اسکی
اسباب خانه:مان
استخوان بندی:اسکلت ادامه مطلب ...
آغوش:بغل
رطوبت:نم
از حیوانات:اسب آبی
از روی حماقت:ابلهانه
از سبزیجات:هویج
از میوه ها:گیلاس
از ورزش ها:بولینگ
از وسایل نقاشی:آبرنگ
اسب حنایی رنگ:کرند
اما:ولی ادامه مطلب ...