ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شخص صاحب نفوذ:کله گنده
معروف به بدی:بدنام
رقیب:هماور
خراشیدن:حک
واحد پول ژاپن:ین
امان:پناه
همگی:یکسر
تاریک:ظلمانی
از مواد مخدر:کوکایین
گودال و مغاک:لان
از سوره ها:روم
یاد کننده:ذاکر
پیرا بالینی:پاراکلینیک
صندلی راحتی:مبل
پشت سر هم:یک بند
قوه حافظه:یاده
بخشش ها:مواهب
گیتی و آنچه در آن است:کون و مکان
دوال:سرم
رود جنوب شرق آسیا:مکونگ
آدرس:نشانی
ظرف داغ تر از آش:کاسه
از ماه های میلادی:ژوییه
شهر مرکزی:نوبران
ترکیب جوهر نمک و آمونیاک:نشادر
مقوله ادبی و هنری:ژانر
پیش بردن انفرادی توپ:دریبل
مایه پلیدی ها:ام الخبائث
سحرآمیز:جادویی
بالا آمدن آب دریا:مد
توسط غده ترشح می شود:هورمون
علامت:نشان
همسایگی:مجاورت
نهایی:غایی
دیدن:مشاهده
نمایان:مربی
زیر:پایین
نقشه کشیدن:طرح ریختن
بانگ سگ:وغ
الوهیت:خدایی
پهلو:جانب
خواهر پدر:عمه
چوب تراش:خراط
رسم کردن:ترسیم
معمولی:عادی
انس گرفته:نامالوف
کنار:لبه
درخت خرما:نخل
هلاک کردن:تدمیر
به وجود آوردن:تکوین
مرطوب:نمور
از قوای سه گانه:مجریه
نماز شب:تراویح
بانگ قمری:وت
چیره دست:ماهر
مادر:مام
جام جهان نما:جام جم
تنبلی:سستی
زهرابه:توکسین
درخت نارنج:نارنج بین
تصدیق ایتالیایی:سی
حاوی گلوله:فشنگ
درونی:تویی
سرمشق:نمونه
دوستان:یاران
تیم فوتبال ایتالیایی:آث میلان
باطل کردن:فسخ
اماده کردن:تهیه
دریا:یم
لفظ ابتدا یا انتهای کلمه:وند
پراکنده ساختن:تشتت
مرا دریاب:ادرکنی
از ترشحات داخلی:هورمون
زشت:بد ترکیب
عمران:آبادانی
طاقت:تاب
نرود میخ .. در سنگ: آهنین
جمع فن:فنون
یک دنده:لجباز
ترک بند:فتراک
خطی که به راحتی خوانده می شود:خوانا
ظرف بزرگ:دیگ
خیزران:بامبو
لشکر:جند
مطیع:رام
عوض:بدل
مجرب:با تجربه
آتش گیره:خف
اندیشه کردن:تدبر
نماد معصومیت:بره
گودال:چاله
از میوه های شیرین تابستانی:توت
دریدگی در لباس:چاک
بذر گیاه:دان
نگهبان در:دربان
نامراد:ناکام
وسیع:دامنه دار
در نوردیدن:طی
ساختمان و سازنده اش:بنا
نوعی خربزه:طالبی
دیگر:نیز
سرازیری:شیب
صدای شکستن:تراک
کاملا شبیه:عینهو