ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آروغ:رغ
آسیب:افت
آشکارا:فاش
آلت فلزی سرکج:کجک
ابزار قصاب:ساطور
اثر آندره ژید:ایزابل
اثر چارلز دیکنز:آقای پیکویک
اختیار داشتن:خیار
از پیامبران:لوط
از تقسیمات ارتشی:یگان
از عناصر فلزی:پتاسیم
از فرشتگان مقرب:جبرییل
از مراکز استان ها:تبریز
از نام های مردان:هاشم
اشک ریختن:گریه
امانت دار:امین
اهالی و جمعیت:نفوس
باجه:گیشه
باز:اوپن
بازگشتن:ارتجاع
بافنده:نساج
بخت و اقبال:طالع
بددل:غر
برتری ایفتن:اعتلا
بزرگ:گت
بزرگ منشی:نب
بسیار :خیلی
بسیار سریع:رعد آسا
بیکاره:ولگرد
پایه:اس
پشته بلند:تل
پشیمان:نادم
پگاه:بام
پنبه پاک نکرده:وش
پهلوان:یل
پوشش:شتار
تاب و توان:نا
تصدیق آلمانی:یا
تندرستی یافتن:شفا
جای عبور:ممر
جایی که سایه باشد:نش
جذابیت:گیرایی
چرک:ریم
چشمه بزرگ:ینبوع
چنین:اینطور
چیز:شی
حمالی:باربری
خالکوبی:تاتو
خشکی:بر
خواب کودکانه:لالا
خوابیده:نایم
خوشبخت:کامیاب
خویشاوند:فامیل
در رگ ها جاریست:خون
درجه ای در ارتش:ستوان
دست یا پایش ناقص است:شل
روز رستاخیز:یوم القرار
روز نیست:شب
زمین وسیع و شوره زار:کویر
زیان:ضرر
سخن زیر لب:ژک
سیال تنفسی:هوا
سیماب:جیوه
شراب انگوری:می
شراب خوار:می گسار
شهر آذربایجان شرقی:هشترود
شهر فارس:نیریز
شهر کرمان:سیرجان
شهری در ایتالیا:باری
صحرا:بادیه
طرف:ور
ظرف پختن غذا:دیگ
عدد اول:یک
عفو کننده:عافی
عقب:ورا
عود:بربط
غزال:آهو
فانی:میرا
فرضیه:تز
فرقه ای از مسیحیت:ارتودوکس
فلز سرچشمه:مس
فیلمی از مسعود کیمیایی:متروپل
فوتبالیست مکزیکی:رافایل
فیلمی از تونی ریچاردسون:یقین کامل
فیلمی از وودی آلن:تقدیم به رم با عشق
گوشت بریان:کباب
لاجوردی:کبود
لم یزرع:بایر
مایوس:دمسرد
متخصص و کارشناس:خبره
مجرای خون در بدن:رگ
مرافعه ها:دعاوی
مسافر:رهگیر
میل به غذا:اشتها
نانی از آرد و شیر و روغن:شیرمال
نرخ بازاری:فی
نیا:جد
وی:او
کلمه پرسش:آیا
کمک کننده:یاری گر
کیف مسافرتی:ساک